سمیه: مرتضی ابد و یک روز چیست؟
مرتضی: وقتی کسی خلاف سنگین داشته باشه به حبس ابد و یک روز محکوم میشه.
سمیه: تفاوت حبس ابد با ابد و یک روز چیه؟
مرتضی: در جبس ابد فرد بعد از 15 سال با تجدید نظر در پرونده اش ازاد می شود، ولی ابد و یک روز حکم قضاییست که مثل حبس ابد است با این فرق که غیر قابل عفو میباشد در ابد و یک روز دقیقا یک روز پس از مرگش از زندان بیرون میاد.
این ها دیالوگی است که بین سمیه و مرتضی در سکانسی از فیلم ابد و یک روز بیان می شود، و به نظر من سکانسی تاثیر گذار و تامل بر انگیز است. «ابد و یک روز» داستان یک خانه و خانواده است که در یک محله پایین دست زندگی میکنند. خانوادهای به شدت متلاطم و پر از بحران. خانوادهای که اگر چه زیر یک سقف و درون یک چهاردیواری مستقر هستند و دور هم جمع میشوند اما از درون متلاشی شده است و هر کدام برای خود اتاقی جدا با مدلی مستقل از زندگی برای خود انتخاب کردهاند. هر چند که این جدایی، چندان وقزده نباشد و لابهلای شوخیها و ریتم تند فیلم پنهان شده باشد و زیاد به چشم نیاید. آیا این جنس تعامل و درگیریهای گاه و بیگاه فقط مختص این خانواده فرودست است یا بررسی دقیق ماجرا نمونههای دیگری در خانوادههایی با طراز اقتصادی و رفاه اجتماعی بالاتر را هم شامل میشود؟ریشه این چالش و درگیری از کجاست؟
آدمهای «ابد و یک روز» برای مخاطب واقعی جلوه میکنند. نمونههایش در جامعه به صورت پراکنده با فراوانی کم یا زیاد مصداق دارند. شاید نمونهای متحد و متجمع از اینان در یک خانواده به صورت یک جا یافت نشود یا خانوادهی معادل و مابهازای بیرونیاش، کمیاب و نادر باشد اما به صورت منفرد و جدا جدا مصداقهای زیادی دارد. ریشه اصلی ماجرا در فردیت و اصالت یافتن فضای «ایندیویدوآلیستی» در دنیای ایشان است. افراد این خانه هستی خود را اینطور انتخاب کردهاند که هر کدام آلونکی مختص خود داشته باشند و درونش، خود را حبس کردهاند. آنان طاقت این را ندارند که چیزی بیرون از خودشان برایشان تعیین تکلیف کند. افراط آدمهای «ابد و یک روز» در فضای درونی خود که از آن بیشترین لذت را میبرند، کثافت و چرکی هم دارد که به دلیل نگاه منفعتجویانه آنان برای تصرف در حریم همخانههای خود، مایه رنج و عصبیت آنان میشود و در این روند، همیشه کسی بیشتری سود را میبرد که در این جدال قدرت بیشتری داشته باشد. هر کدام علاقمندند تا دامنه نفوذ و گستره تعلقات خود را بدون مزاحمت دیگران افزایش دهند.
سمیه فداکار و متعهد
در این بین اما یک نفر جنساش تاحدی متفاوت با دیگران است. این یه نفر چه کسی می تواند باشد جز سمیه؛ سمیه کسی است که برای مادر مادری می کند، و برای برادران و خواهرانش خواهری دلسوزتر از مادر، و اما خود اون قربانی امیال و خواسته های دیگر اعضای خانواده است. او در برابر دیگران احساس «تعهد» دارد. تعهدی که فردگرایی با آن سر جنگ دارد. سمیه حاضر است از خود برای دیگران مایه بگذارد. طبیعی است که همه او را میخواهند و به او نیاز دارند و او را برای تأمین منویات خود به رسمیت میشناسند نه به سبب وجاهت خود او. او شایسته تکریم است مادامی که کنیز دیگران باشد. آدمهای خودبنیاد این خانه که حالا همگی حس تعهد را در درون خود کشتهاند، وفاداری او را درک نمیکنند و همگی بنای این دارند تا او را به نفع خود استثمار کنند.
مرتضی و محسن؛ برادران منفعت طلب
اینکه هر کسی سمیه را برای امیال خود بخواهد امری فراگیر در کل فیلم شده و هر کدام به نحوی حتی با هم درگیر می شوند برای اینکه از سمیه بهره بیشتری ببرند. مثلا مرتضی برادر ارشد خانواده برای به دست آوردن سرمایه برای راه انداختن یک فعالیت اقتصادی پرسودتر نسبت به شغل قبلیاش، بر سر خواهرش معامله کرده و او را به نوعی فروخته است و در این بین محسن برادر معتاد سمیه در برابر مرتضی که برادر بزرگتر خود او هم هست، گارد میگیرد و با او درگیر میشود. حرفهای او شرافتمندانه است و مخاطب با او همراه میشود اما او این شرافت را جایی خرج کرده که بر سر منفعتی دیگر -دزدیدن مشتریان مواد مخدر او- با برادرش درگیر شده است. حقیقت این است که او بر سر سمیه به خاطر خود سمیه چالش نکرده است او از این چالش سود میبرد که وارد تعارض با برادر بزرگتر شده است. او نیز از همین منظر سودمحور و منفعتگرا با برادرش درگیر شده است.
نوید؛ تیزهوش ابد و یک روز
سمیه در «ابد و یک روز» محکوم حقیقی ماجراست و اوست که باید زجر زیاده خواهیهای خود بنیاد افراد خانوادهاش که منطقهای من درآوردی برای توجیه کارهایشان دارند را بکشد. اما سمیه هم به دلیل اینکه در معرض تعارضات انبوه قرار گرفته است تحت سلطه همین نگاه «فردگرایانه» قرار می گیرد و ترجیح میدهد که دیگران را با تهدید به رفتن خود تغییر دهد اما چون در تغییر دادن ایشان ناکام میماند، به تجویز آزادی و رهایی خود ولو با تن دادن به یک زندگی -شما بخوانید یک معامله- که آیندهاش مشخص نیست، تن میدهد. و تنها یک چیز او را از تصمیم نهاییاش منصرف میکند. تعهد در برابر فردی که تعهد را میفهمد. فردی که درست شبیه سمیه در حال جدال در برابر این خودبنیادی است. او کسی نیست جز نوید. نوید جایی که میتواند انتقام سیلی برادر به صورت خود را بگیرد، از موضعی بزرگتر و متواضعانه او را میبخشد. نوید، کسی است که در کلاس درس به همکلاسیهایش کمک میکند ولو در قالب یک قاعده غیراخلاقی مانند تقلب. این نشانگر زنده بودن روح جوانمردی در درون اوست که در برابر انسانهای ضعیف و گرفتار حاضر به هزینه دادن هم هست.
نقد و بررسی ابد و یک روز
به نظر حقیر این فیلم در زمره فیلم های عمیق اجتماعی است که آسیب های اعتیاد و مواد مخدر در این فیلم سایه گسترده است و این امر در تک تک شخصیت های فیلم اثر گذاری دارد. از محسن که هم معتاد است و هم فروشنده مواد تا مرتضی که خود قبلا معتاد بوده و ترک کرده و خواهرانش بالاخص سمیه و لیلا که به دلیل اعتیاد برادران خواستگاری سراغ شان نمی آید و نکته بسیار مهم در این فیلم این است که در این فیلم زندگی جریان دارد چیزی که در بسیاری از آثار ایرانی غایب است.
شاید به این فیلم ایراد بگیرند که دنباله رو یا متاثر از آثار اصغر فرهادی ست ولی انچه مهمتر نشان می دهد این است که سعید روستایی کارگردان جوان که تا به حال تجربه ساخت فیلم بلندی هم نداشته، فیلمی تکان دهنده و برخوردار از داستانی جذاب و پر از ریزه کاری را ساخته است و باز از همه مهتر از اینکه در ابد و یک روز ما با اثری روبه رو هستیم که توانسته جهانی خاص خود را خلق کند. با فضایی ملتهب و درلایه های زیرین خود انسانی.
تحلیل تربیتی و اجتماعی(برداشت و تحلیل شخصی بنده است):
به عنوان یک متخصص در حوزه تعلیم و تربیت و مسایل اجتماعی انتقادی به فضا کلی سینما وارد می کنم و این فیلم نیز بی تاثیر از آنها نخواهد بو.د این است که، در سینمای کشور ما کلا یه فضای دو قطبی سلطه جویانه وجود دارد و ان هم این است که در فیلم های ایرانی همه روشنفکران و متمدنین و تحصیلکردگان جامعه از قشرهای بالاشهری اند و مرفه اند و جنوب شهری ها در فرآیند دزد و قاچاقچی و کلاه بردار و.... شناسانده می شود. فیلم نه تنها به سیاه نمایی جامعه ایرانی پرداخته است بلکه با پایان نیمه باز خود و سرگذشت مبهم و آینده نامعلوم شخصیت سمیه به مثابه افق و آینده جامعه آسیب دیده، امید مخاطب به جامعه اش را نیز از او ستانده است. خانواده ای که در فیلم ابد و یک روز تصویر شده است استعاره ای کامل از جامعه ایرانی است که محکوم به ابد و یک روز تلخ و سیاه است. نسخه تجویزی فیلمساز خوش آتیه و آگاه سینمای ایران متأسفانه نسخه ای محتوم به نیستی است؛ نه نسخه ای که بتوان در افق آن چشم اندازی از امید و روشنایی متصور شد. زن که به مثابه اعتقاد و سرزمین در ادبیات فیلم و تصویر و همچنین درام غربی شناخته می شود، آشکارا در معرض معامله ای نابرابر و اجباری با بیگانه قرار می گیرد تا برای بقای زندگی پر رنج در ابد و یک روز به دست بیگانه غیر ایرانی به تاراج رود. اگرچه در انتهای فیلم سمیه به خاطر تعلق خاطر به خانه و خانواده اش به خانه باز می گردد، اما هیچ بارقه ای از امید و روشنایی در خانواده ای که محکوم به ابد و یک روز است در انتهای فیلم به چشم نمی خورد.
«ابد و یک روز» اولین فیلم بلند سینمایی سعید روستایی است که در لوکیشنی حوالی غرب تهران کلید خورد. در این فیلم، پیمان معادی، نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار،ریما رامین فر، شیرین یزدان بخش، معصومه رحمانی، مهدی قربانی، محمد علیمحمدی، اسماعیل گرجی، امیررضا فلاح و با حضور شبنم مقدمی به ایفای نقش می پردازند.
دانلود کلیپ:
آنونس فیلم ابد و یک روز