ایده آلیسم/ جمهوری افلاطون
کلمه ایده (idea) در اصل کلمه ای است یونانی
و معانی مختلفی دارد. مانند شکل،ظاهر،نمونه و غیره ... خود این کلمه از
لفظ یونانی دیگری با نام "ایده ئیو" که به معنای دیدن است، مشتق شده است.
اول کسی که این کلمه را در فلسفی و به عنوان اصطلاح فلسفی به کاربرد، افلاطون بود که آنرا به اعتبار یکی از معانی این کلمه یعنی نمونه و مثال، در مورد یک سلسله حقایق مجرد یا همان مثل افلاطونی استعمال نمود.
افلاطون برای هر نوعی
از انواع موجودات جهان، یک موجود مجرد عقلانی قائل بود که افراد محسوس یا
همین موجوداتی که در جهان می بینیم، سایه و نمونه آن موجود و خود آن موجود،
نمونه کامل افرادش است. حقیقت هر نوع را باید در آن موجود یافت.
افلاطون،
این موجودات مجرد از ماده را که حقایق عالمند و تنها با سلوک عقلانی می
توان به آنها رسید، ایده خواند. (مترجمین دوره اسلامی آنرا مثال ترجمه کرده
اند.) باید توجه داشت که وی منکر وجود افراد محسوس نبود، بلکه وجود
آنها را متغیر و فانی می دانست. بر خلاف موجودات جهان محسوس، ایده یا مثال
دارای وجود لایتغیر و باقی است.در میان مسلمین، پیروان مکتب اشراق به این ایده های افلاطونی معتقد بودند.
طبق نظر افلاطون، ما نمی توانیم به موجودات جهان خارجی علم پیدا کنیم
بلکه تنها آن ها را با حواس درک می کنیم. (چرا که میان ادراک و علم تفاوت
وجود دارد. همه حیوانات، ادراک دارند، اما علم ندارند.)
علم به چیزی معلق می گیرد که کلی و بیرون از زمان و مکان است و آن همان ایده یا موجود مجرد عقلانی است.به
همین دلیل، افلاطون نخستین ایده آلیست خوانده می شود. یعنی کسی که اصالت
حقیقی محسوسات و موجودات جهان محسوس را نفی کرده و واقعیت اصلی را در جای
دیگر می جوید.
افلاطون/ جمهوریت
در بین فیلسوفان بزرگ تاریخ همیشه نام افلاطون در فلسفه باستان مطرح است. دانشجویان بسیاری از رشته های درسی در حوزه های علوم انسانی با اندیشه ها و آرای افلاطون سروکار دارند و البته که دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت هم از این قاعده مستثنا نیستند.
در این پست و پست های آتی مدنظر است که به معرفی و تحلیل اندیشه های فیلسوفان برتر تاریخ و ارایه مهم ترین آثارشان بپردازیم، اینک افلاطون و کتاب معروف جمهوری:
کتاب جمهور (به انگلیسی: Politeia) اثر سترگ فلسفی افلاطون است که از مشهورترین و تأثیرگذارترین متون کلاسیک فلسفه سیاسی در غرب به شمار میآید. کتاب شامل ۱۰ نمایشنامه به صورت گفتگو میان سقراط و افراد دیگر است و در آن به مسایلی از قبیل عدالت، نوع حکومت و حقیقت پرداخته شدهاست.
مباحثه در خانه ای واقع در نزدیکی دروازه پیرائوس شهر آتن صورت میگیرد. صاحب خانه پیرمردی ثروتمند و آریستوکرات به نام کفالوس است. در میان جمع علاوه بر سقراط، پولمارخوس پسر کفالوس، گلاوکن و آدیمانتوس برادران افلاطون، و تراسیماخوس سوفسطایی نیز حضور دارند. جمهوری با توصیف کفالوس از سن پیری آغاز میشود. او میگوید در سن پیری انسان از هیجانهای جوانی رهایی مییابد و هم چون بردهای است که از بند شهوات آزاد شدهاست. حال روحی هرکس در سن پیری به این بستگی دارد که ایام عمر را چگونه گذراندهاست. انسان در ایام پیری زندگی خود را مرور میکند. اگر بد زندگی کرده و کارهای ظالمانه کرده باشد، به تشویش میافتد؛ ولی آنکه در گذشتهٔ خود عملی ظالمانه نیابد، آرامش خود را باز مییابد و امید یار او میشود. البته اگر کسی در ایام پیری از تمکن مالی برخوردار باشد، راحت تر و بهتر زندگی را میگذراند.
دانلود کتاب: