داستان زندگی من/ هلن کلر
در پستی قبلا به زندگی نامه هلن کلر نابغه روشن دل پرداختیم و فیلم ساخته شده از زندگیش را برای دانلود قرار دادیم. در این پست بنا دارم به دو کتاب که تالیف خود هلن کلر است بپردازمو اولین کتاب داستان زندگی من هلن است و دومی کتابی با عنوان تجسمی نو برای نابینایان. اما قبل از ورود به بحث می خواهم گریزی هم به پیست قبلی مان که همان فسلم زندگی این بانوی روشندل و نابغه است بزنیم.
فیلم زندگی هلن کلر. نابغه روشن دل
بیشتر ما انسانها تواناییهایی را که در خود میبینیم، ذاتی و خللناپذیر میشماریم؛ بهگونهای که حتی تصور از دستدادن احتمالی این تواناییها را نیز به دشواری به ذهن خود راه میدهیم و معمولاً بهگونهای پوشیده، خود را از افراد فاقد این تواناییها متمایز میدانیم. از اینرو، پیداست آنهایی که باوجود چنین ناتوانیهایی، به درجات والایی از هنر و علم و عمل دست مییابند، بهواقع شایان تکریم هستند. نام «هلن کلر» برای بیشتر افراد، نامی آشناست.
این بانوی آمریکایی که از اواخر قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم میزیست (۱۹۶۸ ـ ۱۸۸۰)، یکی از بزرگترین نمونههای چیرگی اراده بر ناتوانیهاست. او که ابتدا همچون دیگر کودکان سالم بود، در نوزده ماهگی به دنبال یک بیماری شدید، از دو حس عمده خود یعنی بینایی و شنوایی محروم شد و به تبع آن، قدرت تکلّم خود را نیز از دست داد. ناتوانی او در شناخت محیط و دشواری در برقرارساختن ارتباط با سایرین، او را به کودکی لجوج و بدخُلق تبدیل کرده بود. تا اینکه روزی که هلنکلر بعدها آن را بزرگترین روز زندگی خود مینامید، فرا رسید. در آن روز، معلم علاقهمندش «آن سالیوان»، که با فداکاری و پشتکار خود، درهای امید را به رویش گشود، از راه رسید تا در پیمودن این طریق دشوار یاریش کند.
دانلود کتاب:
تجسمی نو برای نابینا
گزیده ای از مقالات، سخنرانی ها و مصاحبه های هلن کلر:
این جمهوری کبیر جز تمسخر آزادی نیست، مادامیکه سرنوشت شما چنین مقدر شده که برای یک زندگی مسکنت بار بکاوید و عرق بریزید، در حالیکه اربابان از ثمره ی رنج و زحمت شما لذت می برند. برای چه باید بجنگید؟ استقلال ملی که معنایش استقلال اربابان است؟ برای قوانینی که اگر زندگی بهتری بخواهید، شما را به زندان می اندازد؟ پرچم؟ آیا این پرچم بر فراز کشوری در اهتزاز است که در آن آزادید و در آن خانه ای دارید یا برعکس، نماد کشوری است که وقتی برای افزایش دستمزد و کاهش ساعات کار اعتصاب می کنید، با مشت های گره کرده به ملاقات تان می آید؟ برای مذهب اربابان تان می جنگید که به شما یاد می دهد از آنها فرمانبرداری کنید، حتی زمانی که به شما می گویند یکدیگر را بکشید؟
چرا از مذهب ارباب تان، تمدن اش، پادشاهانش و سنت هایش که انسان را تا جانوری بی رحم و خدا را تا هیولا تنزل می دهد، تلی از زباله نمی سازید؟ بگذار در شیپور ها، فراخوان آزادی را بدمیم. بگذار کارگران یک اتحاد عظیم جهان گستر تشکیل دهند؛ بگذار طغیانی عالم گیر برای کسب آزادی و شادی حقیقی کارگران درگیرد.
دانلود کتاب: