ضد روش

مرجع تخصصی علوم تربیتی

ضد روش

مرجع تخصصی علوم تربیتی

زندگی انسان آکنده از تردید، هرج و مرج و درهم آمیختگی است، اگر «ایمان» نباشد.

وجه تسمیه "ضد روش" از عنوان کتابی است با نام "بر ضد روش" از فیلسوف علم معاصر “پل فایرابند”، که روش های موجود در تحقیق و علم را به بوته نقد می کشاند.

از این حیث "وبلاگ ضد روش" بنا دارد به تحلیل و بررسی مسایل علوم تربیتی با نگاه نوین و انتقادی بپردازد.


۶ مطلب با موضوع «فلسفه آموزش و پرورش :: مکاتب فلسفی» ثبت شده است

مارکوس اورلیوس اوگوستینوس(354-430) معروف به اوگوستین قدیس (Saint Augustinus) از تأثیرگزارترین فیلسوفان و اندیشمندان مسیحیت در دوران باستان و اوایل قرون وسطی محسوب می‌گردد. وی که از بنیانگذاران کلیسای کاتولیک رم به شمار می رود به شدت تحت تاثیر آرمانگرایی قرارداشت.

ازنظرخداشناسی او اعتقادبه خدارانهایت ایمان می دانست. بطورکلی، اگوستین دراین زمینه معتقداست:
خدا را نمی‌توان با این عقل محدود و جزئی شناخت. بلکه تنها  از طریق عقل و آنهم عقل اشراقی  مورد شناخت قرار می‌گیرد ازنظراوخدا سرمدی، خیرمحض، وجود مطلق و...است. از دیدگاه او مهم‌ترین صفت خداوند وحدت می‌باشد و این صفتی است که مشرکان را از مسیحیان متمایز می‌سازد. او باور داشت تمام صفات خداوند عین ذات او هستند زیرا در غیر این صورت دوگانگی بین ذات و صفات پیش می‌آید و در نتیجه خداوند مرکب خواهد شد که برای خداوند این امر نقص محسوب می‌گردد. البته در اینجا اوگوستین برخلاف سنت نوافلاطونی که به خداوند هیچ گونه لقبی را نمی‌داد، القاب و صفات مختلفی را به خداوند نسبت می‌دهد.

اگوستین به پیروی از فلسفه افلاطونی، که معتقدبود"روح"دارای آگاهی و معرفت است که توسط زندانی شدن دربدن پنهان مانده است، معتقداست روح انسان به دلیل گناه ازلی(حضرت آدم)از فضل و رحمت  الهی سقوط کرده است و همین امر باعث شده تاانسان در"شک و عدم قطعیت" دچار شود. این اعتقاد و سایر اندیشه های اگوستین سالهای متمادی مبنایی برای اندیشه های تربیتی کلیسا را در دوره های آغازین قرون میانه تشکیل می داد."گناه ازلی انسان"چنان برتربیت آن دوره سایه افکنده بود که سختگیرها، تنبیه، شکنجه در مدارس امری بسیارمعمول به نظرمی رسید.

ازطرف دیگر اگوستین به شدت نگران مفهوم "شر"بود و اعتقاد داشت که انسان آن رابه دلیل گناه آدم، به ارث برده است بر همین اساس او همواره در تلاش و مبارزه ای مداوم است تاجایگاه اولیه و متعالی خویش را بیابد و به خلوص و پاکی قبل از هبوط  یا بهتر بگوییم قبل از سقوط خود دست یابد. این ایده شبیه به ایده ی افسانه وار افلاطون در مورد ستارگان است. به این گونه که وی باورداشت "ارواح" قبلاً در نزدیکی خدا زندگی می کردند و سپس به دنیا مادی تبعید شده اند و آنان باید"درد"و"رنج"و"مرگ" را تحمل کنند و در تلاش باشند تا سرانجام به وجود معنوی خود بازگشت نمایند.

http://s9.picofile.com/file/8272262218/Pol_rasouli_2_shahre_khoda_page1_image1.jpg

خلاصه اندیشه های تربیتی آگوستین:

- اگوستین به عنوان ایدالیستی مذهبی، مانند افلاطون طرفدار روش دیالکتیکی دریادگیری بود. برخی ازدیالوگ های نوشته شده بین اگوستین و پسرش "ادوداتوس" نشان از بهره گیری از این روش برای تسهیل کشف ایده های حقیقی درموردخدا و انسانیت است.

- اگوستین الگوی فلسفه تربیتی خود را بر سنت افلاطونی طراحی کرد. لذا معرفت دنیایی را که از طریق حواس به دست می اید پر از خطا می دانست. درحالی که عقل می تواند ما را به درک واقعی برساند و ما را به سمت ایمان انتقال دهد. به عبارت دیگر اگرچه وی از نظریه پردازان بزرگ مسیحی در باب تثلیث می‌باشد. واز دیدگاه او خدای واحد و حقیقی از سه شخص تحت عناوین: پدر، پسر و روح‌القدس تشکیل یافته است. اما خداوند درحقیقت از این سه شخص تثلیث یافته است. آگوستین مهم‌ترین صفت خداوند را وحدت معرفی می‌کند. در واقع او این توجیه فلسفی را برای تثلیث بیان می‌کند که این سه شخص از نظر جوهر دارای وحدت می‌باشند تا ایجاد سه خدایی، شرک تلقی نشود.

- اگوستین معتقد بود نوع دانش پذیرفته شده در ایمان باید توسط کلیسا تعیین گردد و هدف تربیت باید بارآوردن فرد مسیحی حقیقی باشد. او به پیروی از نوافلاطونیان ومذهب مسیحیت، صفای باطن راهم دارای اهمیت زیادمی دانست که ان هم ازطریق تفکر و توسل به دعا امکان پذیراست. به هرحال آرای این ایده الیست مذهبی دست کم تا قرن 13 میلادی برای سالها از جانب متفکران دیگر مسیحیت همواره مورد استناد و ارجاعات قرار می گرفت.

معرفی برخی آثارش:

شهرخدا

وی در اثر خود به نام "شهر خدا City of God "(کتابی درباب فلسفه تاریخ وسیاست است) به موازات طرحواره ی افلاطونی که جهان را به "جهان ایده ها وجهان ماده " تقسیم کرده بود، به دوجهان اعتقاد داشت یکی شهرخدا" و دیگری"شهرانسان". اومانند"افلاطون"معتقد بود که حواس غیرقابل اعتمادند زیرا از نظر او در واقع حواس پنجگانه آدمی تنها وسیله‌ای برای شناخت انسان از امور بیرونی  است بنابراین شناخت نهایی توسط نفس صورت می‌گیرد. انگیزه اصلی نوشتن این کتاب دفاع از مسیحیت بود چرا که در آن زمان بسیاری سقوط امپراتوری روم غربی را توسط افراد وحشی ناشی از گسترش مسیحیت می‌دانستند. گذشته از این بحث مشخص‌ترین بحث آگوستین ارائه نظریه شهر آسمانی و شهر زمین است.
او معتقد بود که انسان‌ها شهروند دو شهر هستند؛
۱) شهر زمینی و محل تولد
۲) شهر آسمانی
به دیگر سخن منافع بشر دو گونه است منافع زمین و این جهانی و منافع آسمانی و اخروی. منافع زمینی مربوط به جسم طبیعی انسان‌هاست و منافع آن جهان مربوط به روح انسان است. شهر زمینی و منافع مادی براساس خودخواهی و خودپرستی است و شهر خدا و منافع روحانی بر پایه عشق به خداپرستی استوار است. شهر زمینی مبتنی بر انگیزه‌های پست طبع بشر و شهر خدا بر پایه امید به صلح آسمانی و رستگاری ارواح می‌باشد. فلسفه آگوستین که به‌شدت بر تفکر سده‌های میانی تاثیر گذاشت تاریخ را مبارزه و کشاکش بین نیروهای زمینی و نیروهای آسمانی می‌دانست؛ مبارزه‌ای که سرانجام در برقراری جامعه مشترک‌المنافع مسیحی به اوج خود می‌رسد.

اعترافات

او در یکی از تالیفاتش به نام "اعترافات " خودرا دراوایل زندگیش فردی "ملحد" و عیاش توصیف کرده است تا این که سرانجام درسال 386 به کیش مسیحیت تغییرموضع می دهد.اودرسال 391 کشیش می شودودرسال 395 به مقام اسقفی می رسد. اگوستین از لحاظ فکری  و فلسفی به افلاطونیان و نوافلاطونیان  وابسته ومتصل است وازلحاظ اعتقادی همانگونه که اشاره شد فردی پایبند به دبن مسیحیت است.

http://s8.picofile.com/file/8272259668/%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA_%D8%A2%DA%AF%D9%88%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86_%D9%82%D8%AF%DB%8C%D8%B3.jpg

دانلود کتاب:

اعترافات

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۶ ، ۱۱:۲۰
Bakhshi and sabagh
دوشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۰۳ ب.ظ

آم‍وزش‌ س‍ت‍م‍دی‍دگ‍ان‌/ پائولو فریره

از پائولو فریره اغلب به عنوان یکی از چهره‌هایی یاد می‌شود که شیوه‌ای انقلابی را در دانش پداگوژی (تعلیم‌ و تربیت) بنیان نهاد. نزد فریره با این درک محوری مواجه می‌شویم که ستمدیدگان (محرومان و سرکوب‌شدگان اقتصادی-اجتماعی) اگرچه از توان درونی فهم و یادگیری برخوردارند، اما تحت فشار ساختارهای طبقاتی و ستم‌ها و محرومیت‌های محیطی، در شرایط معمول امکان چندانی برای شناخت و پرورش قابلیت‌های خود نمی‌یابند؛ یعنی استثمار و سرکوب و ستم نه تنها ساحت فعلیت زندگی‌ ستمدیدگان، بلکه ساحت بالقوه‌گی‌های انسانی آنان را نیز در برمی‌گیرد.

قبلا در پستی به شرح اندیشه های پائولو فریره و موضوع آموزش رهایی بخش پرداخته ایم که می توانید در ادامه آن پست را کاملا مشاهده نمایید.

آموزش رهایی بخش

آموزش ستمدیدگان:

پائولو فریره، نظریه‌پرداز تعلیم و تربیت انتقادی، فیلسوف و آموزگار برزیلی بود. او بیشتر به واسطهٔ نوشتن کتابِ تأثیرگذارِ آموزش ستم‌دیدگان شهرت یافت که به عنوان یکی از متون پایه در تعلیم و تربیت انتقادی شناخته می‌شود.

در این که اموزش پرورش مهمترین مساله هر جامعه است جای سخن نیست . جامعه از افراد تشکیل میشود و اموزش پرورش فرد را و در نتیجه جامعه را میسازد. درخور توجه بسیار است که مردانی که فکرهای انقلابی و دگرگون ساز در کار اموزش و پرورش داشتند از کشورهای به ظاهر گمنام برخاستند کشورهایی که دستخوش ستم زورمندان و مورد بهره کشی جهانخواران بودند . انهایی که در اتش نادانی و تیره بختی میسوختند تا زورمندان خودی و بیگانه از حاصل دسترنج مردم و نعمتهای طبیعی سرزمین برای انباشتن کیسه ها و قانع کردن هوسهای خود برخوردار شوند. و شاید به دلیل همین وضع بود که مصلحان تربیتی از این جامعه ها برخاستند.

دانلود کتاب:

آموزش ستمدیدگان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۰۳
Bakhshi and sabagh
پنجشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۵ ب.ظ

تحلیل مکتب رئالیسم/ اخلاق نیکوماخوس ارسطو

در ادامه تحلیل و بررسی مکاتب فلسفی و فکری می خواهیم به بررسی مکتب رئالیسم در فلسفه آموزش و پرورش و همچنین تحلیل اندیشه های سردمدار آن ارسطو بپردازم. در پست های قبلی دو مکتب فکری ایده آلیسم و اگزیستانسالیسم پرداخته شده بود که می توانید از طریق لینک های زیر آنها را مشاهده نمایید.

ایده آلیسم

رئالیسم که در فارسی "واقع‌گرایی" و "اصالت واقع" نامیده می‌شود، تقریبا نقطه‌ی مقابل ایده‌آلیسم بوده و برای اشیای مستقل از ذهن و فکر ما واقعیت قایل است. رئالیسم، اشیاء را آن‌چنان که هستند، قبول دارد و از تعبیر و تفسیر جهان خارج طبق تجربه‌های شخصی خودداری می‌کند. آنچه که در این مقاله آورده شده است، چکیده‌ آرای فیلسوفان و رئالیست‌های غربی است.

دو اصل فلسفه‌ی رئالیسم
1. اصل استقلال(ناپیوستگی): یعنی وجود جهان، اشیاء و حوادث در روابط بین اشیاء و حوادث به انسان بستگی ندارد. به عبارت دیگر، جهان، مستقل از ذهن و عقل انسان وجود دارد، اگرچه انسانی نباشد که آن را درک کند.
2. اصل قابلیت شناسایی: یعنی جهان آن‌چنان که هست، قابلیت شناخته‌شدن را دارد. به بیان دیگر، جهان را آن‌چنان که وجود دارد، می‌توان شناخت.
 واقع‌گرایان غربی به منطق استقرایی(تفکر از جزء به کل) و روش علمی معتقدند و میان پدیده‌های جهان به روابط علت و معلولی عقیده دارند و جهان را مکانیکی می‌پندارند.

واقع‌گرایی علمی
انسان در واقع‌گرایی علمی: در این دیدگاه که دنباله‌ی تحولات علمی پس از رنسانس اروپا است، انسان به عنوان موجودی زیستی – اجتماعی در نظر گرفته شده است. براساس این نگرش، تجربه‌های اکتسابی نقش مهمی در ساختن انسان ایفا می‌کنند. در این مکتب، بر این اعتقاد که انسان و ویژگی‌های وی، حاصل برخورد ارگانیسم با محیط است، تأکید می‌شود.
  با پیدایش این نظریه نفس، عقل، روح و استعدادهای ذاتی جای خود را به روان و کنش‌های روانی داد. به این معنی که، رفتار انسان را حاصل کنش و واکنش‌های درونی و ذاتی دانستند که از بدو تولد تا بزرگسالی در برخورد با محیط صورت می‌گیرد. اندیشه‌های فرانسیس بیکن، جان لاک و دیگر متفکران پس از رنسانس پایه‌های این تفکر را به وجود آورده و نظریه‌ی داروین، آن را به اوج رساند.

هستی‌شناسی: جهان در این دیدگاه(رئالیسم علمی)، فقط به جهان مادی و قابل تجربه محدود می‌شود که علم، هر روز بخشی از آن را کشف می‌کند و این اکتشاف پیوسته و مستمر صورت می‌گیرد. از نظر رئالیسم علمی، غایتی برای جهان وجود ندارد و هستی لایتناهی است.

ارزش‌شناسی: ارزش‌ها، همه نسبی و پیوسته در حال تغییر و تحول‌اند. در حقیقت فقط این موضوع مطلق است که، همه چیز نسبی است. حقایق که انعکاس واقعیت در ذهن انسان است، تا زمانی ارزش مطلق دارد که دستخوش تغییر و تحول نشده باشد. به محض اینکه شرایط تغییر به وجود آمد، حقایق و واقعیات نیز دگرگون می‌شود و والاترین ارزش‌ها، ارزش‌های انسانی است. "انسان" موضوع و مرکز تمام فعالیت‌های آدمی است. هنر، اخلاق و یافته‌های دیگر علوم انسانی باید در خدمت بشر قرار گیرند.
شناخت‌شناسی: تنها وسیله‌ی شناخت و دقیق‌ترین آن، شناخت علمی است که به صورت روش خاص علمی انجام می‌پذیرد. این شناخت نیز نتیجه‌ی تجربه‌ی انسان است که در طول تاریخ و با گذشت سال‌ها، بدان دست یافته است.
  به نظر برخی از رئالیست‌ها، ذهن انسان هنگام تولد، همانند لوح سفید است و به‌تدریج در طول زندگی از راه حواس مختلف نقوشی بر آن بسته می‌شود که ما از آنها به "محفوظات" یا "معلومات" تعبیر می‌کنیم و این نقش بستن را به اصطلاح "یادگیری" می‌نامیم. واقعیت، جنبه‌ی مادی داشته و درک آن جز از راه حواس و تجربه امکان‌پذیر نیست.

ارسطو سردمدار رئالیسم:
اخلاق نیکوماخوسی نام شناخته‌شده‌ترین اثر ارسطو در زمینه اخلاق است. این اثر که نقش برجسته‌ای در معرفی اخلاق ارسطویی دارد، از ده کتاب تشکیل می‌شود و بر مبنای یادداشت‌برداری از سخنان ارسطو در لیسیوم شکل گرفته‌است. این اثر، یا توسط نیکوماخوس (پسر ارسطو) ویرایش شده یا به او تقدیم شده‌است. این اثر را محمدحسن لطفی به فارسی ترجمه کرده‌است.
http://s6.picofile.com/file/8232088334/90923172.jpg
مفهوم محوری اخلاق ارسطو، «سعادت» یا «کامیابی» است. سیرِ او در اخلاق به سوی مطلوبی است که فی نفسه مطلوب باشد نه آن که به دلیل چیزی دیگر مطلوب باشد. به تعبیر دیگر، ارسطو در پی خیرِ برین بود. ارسطو انسان سعادت‌مند را انسان فضیلت مند می‌داند و تحلیل ارسطو از فضیلت، تأثیری چنان درازآهنگ داشته که در عصر حاضر، با بازسازی نظریه او، اخلاقی پدید آمده که به اخلاق مبتنی بر فضیلت (virtue ethics) موسوم است.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۵ ، ۱۴:۲۵
Bakhshi and sabagh
دوشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۸ ب.ظ

ایده آلیسم/ جمهوری افلاطون

کلمه ایده (idea) در اصل کلمه ای است یونانی و معانی مختلفی دارد. مانند شکل،ظاهر،نمونه و غیره ... خود این کلمه از لفظ یونانی دیگری با نام "ایده ئیو" که به معنای دیدن است، مشتق شده است.
اول کسی که این کلمه را در فلسفی و به عنوان اصطلاح فلسفی به کاربرد، افلاطون بود که آنرا به اعتبار یکی از معانی این کلمه یعنی نمونه و مثال، در مورد یک سلسله حقایق مجرد یا همان مثل افلاطونی استعمال نمود. افلاطون برای هر نوعی از انواع موجودات جهان، یک موجود مجرد عقلانی قائل بود که افراد محسوس یا همین موجوداتی که در جهان می بینیم، سایه و نمونه آن موجود و خود آن موجود، نمونه کامل افرادش است. حقیقت هر نوع را باید در آن موجود یافت.
افلاطون، این موجودات مجرد از ماده را که حقایق عالمند و تنها با سلوک عقلانی می توان به آنها رسید، ایده خواند. (مترجمین دوره اسلامی آنرا مثال ترجمه کرده اند.) باید توجه داشت که وی منکر وجود افراد محسوس نبود، بلکه وجود آنها را متغیر و فانی می دانست. بر خلاف موجودات جهان محسوس، ایده یا مثال دارای وجود لایتغیر و باقی است.در میان مسلمین، پیروان مکتب اشراق به این ایده های افلاطونی معتقد بودند. طبق نظر افلاطون، ما نمی توانیم به موجودات جهان خارجی علم پیدا کنیم بلکه تنها آن ها را با حواس درک می کنیم. (چرا که میان ادراک و علم تفاوت وجود دارد. همه حیوانات، ادراک دارند، اما علم ندارند.)
  علم به چیزی معلق می گیرد که کلی و بیرون از زمان و مکان است و آن همان ایده یا موجود مجرد عقلانی است.به همین دلیل، افلاطون نخستین ایده آلیست خوانده می شود. یعنی کسی که اصالت حقیقی محسوسات و موجودات جهان محسوس را نفی کرده و واقعیت اصلی را در جای دیگر می جوید.


انسان‌شناسی در پندارگرایی
  در این دیدگاه، انسان به مثابه بخشی از هستی، موجودی معنوی است و ماهیت اصلی او را روح وی تشکیل می‌دهد. قدرت‌های مهم روح انسان، عقل و اراده است. این دو نیرو انسان را از سایر موجودات متمایز می‌کند. عقل به او امکان شناخت صحیح و اراده قدرت رفتار صحیح را می‌بخشد.
هستی‌شناسی در پندارگرایی
  عده‌ای از پندارگرایان برخلاف افلاطون، هستی را امری اعتباری و ذهنی می‌دانند که واقعیتی غیر از ادراکات، معانی ذهنی، اندیشه‌ها و پندارهای انسان وجود ندارد. به اعتقاد آنان، جهان خارج از ذهن انسان، حقیقی نیست، بلکه پدیده‌ای است که قابل شناخت و ادراک برای ما نیست.
ارزش‌شناسی در پندارگرایی
  ایده‌آلیست‌ها برای ارزش‌ها، اهمیت ویژه‌ای قایل هستند و معتقدند که ارزش‌ها در ذات خود، ابدی، مطلق و تغییرناپذیرند. آنها ابراز می‌دارند آنچه که تغییر می‌کند و در جایی خوب و در جایی بد دانسته می‌شود، ارزش‌ها نیستند بلکه ارزش‌گذاری‌ها هستند.
  ارزش‌ها در این دیدگاه، دارای سلسله مراتب‌اند؛ برای مثال ارزش‌های معنوی برتر از ارزش‌های مادی است. ارزش‌های غایی یا پایدار، برتر از ارزش‌هایی هستند که گذرا و وسیله‌ی رسیدن به ارزش‌های والاتر دیگر هستند.
  هنگامی که با چند ارزش روبرو هستیم، ناگزیریم دست به انتخاب بزنیم و این‌جاست که اراده‌ی ما اولویت را به بهترین آنها می‌دهد. در این تئوری، ارزش‌های اخلاقی بالاترین مرتبه را در میان ارزش‌ها دارند و معیارهایی هستند که انسان باید رفتارهای خود را با آنها تطبیق داده و اعمال و رفتار دیگران را با آنها بسنجد.

افلاطون/ جمهوریت

در بین فیلسوفان بزرگ تاریخ همیشه نام افلاطون در فلسفه باستان مطرح است. دانشجویان بسیاری از رشته های درسی در حوزه های علوم انسانی با اندیشه ها و آرای افلاطون سروکار دارند و البته که دانشجویان فلسفه تعلیم و تربیت هم از این قاعده مستثنا نیستند.

در این پست و پست های آتی مدنظر است که به معرفی و تحلیل اندیشه های فیلسوفان برتر تاریخ و ارایه مهم ترین آثارشان بپردازیم، اینک افلاطون و کتاب معروف جمهوری:

کتاب جمهور (به انگلیسی: Politeia) اثر سترگ فلسفی افلاطون است که از مشهورترین و تأثیرگذارترین متون کلاسیک فلسفه سیاسی در غرب به شمار می‌آید. کتاب شامل ۱۰ نمایشنامه به صورت گفتگو میان سقراط و افراد دیگر است و در آن به مسایلی از قبیل عدالت، نوع حکومت و حقیقت پرداخته شده‌است.

جمهوری افلاطون

مباحثه در خانه‌ ای واقع در نزدیکی دروازه پیرائوس شهر آتن صورت می‌گیرد. صاحب‌ خانه پیرمردی ثروتمند و آریستوکرات به نام کفالوس است. در میان جمع علاوه بر سقراط، پولمارخوس پسر کفالوس، گلاوکن و آدیمانتوس برادران افلاطون، و تراسیماخوس سوفسطایی نیز حضور دارند. جمهوری با توصیف کفالوس از سن پیری آغاز می‌شود. او می‌گوید در سن پیری انسان از هیجان‌های جوانی رهایی می‌یابد و هم چون برده‌ای است که از بند شهوات آزاد شده‌است. حال روحی هرکس در سن پیری به این بستگی دارد که ایام عمر را چگونه گذرانده‌است. انسان در ایام پیری زندگی خود را مرور می‌کند. اگر بد زندگی کرده و کارهای ظالمانه کرده باشد، به تشویش می‌افتد؛ ولی آنکه در گذشتهٔ خود عملی ظالمانه نیابد، آرامش خود را باز می‌یابد و امید یار او می‌شود. البته اگر کسی در ایام پیری از تمکن مالی برخوردار باشد، راحت‌ تر و بهتر زندگی را می‌گذراند.

دانلود کتاب:

جمهوری افلاطون

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۹:۵۸
Bakhshi and sabagh
دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۰ ق.ظ

آموزش رهایی بخش

تحلیل اندیشه های پائولو فریره:

از پائولو فریره اغلب به عنوان یکی از چهره‌هایی یاد می‌شود که شیوه‌ای انقلابی را در دانش پداگوژی (تعلیم‌ و تربیت) بنیان نهاد. نزد فریره با این درک محوری مواجه می‌شویم که ستمدیدگان (محرومان و سرکوب‌شدگان اقتصادی-اجتماعی) اگرچه از توان درونی فهم و یادگیری برخوردارند، اما تحت فشار ساختارهای طبقاتی و ستم‌ها و محرومیت‌های محیطی، در شرایط معمول امکان چندانی برای شناخت و پرورش قابلیت‌های خود نمی‌یابند؛ یعنی استثمار و سرکوب و ستم نه تنها ساحت فعلیت زندگی‌ ستمدیدگان، بلکه ساحت بالقوه‌گی‌های انسانی آنان را نیز در برمی‌گیرد.

از نظر فریره به طور کلی ستمدیده تصویر خود را از خلال‌‌ همان دریچه‌ای می‌نگرد که ستمگر پیش روی او گشوده است و حتی تصویری که ستمگر از او پرداخته است را درونی می‌کند و بدین‌ترتیب به موقعیت‌اش خو می‌کند. او خود را مادون ستمگر و از این رو مستحق فرودستی و سرنوشت محنت‌بارش، یا حداقل ناتوان از تغییر آن می‌بیند.

در خصوص آموزش سیاسی توده‌های تحت ستم، درک فریره با رویکردهایی که چنین آموزشی را در قالب رابطه‌ای یک‌سویه (و خواه‌ناخواه اقتدارآمیز یا ابزاری) پی‌ می‌گیرند، کاملاً متفاوت است. چرا که فریره ستمدیده (در اینجا: یادگیرنده) را سوژهٔ اصلی فرآیند آموزش تلقی کرده و آموزش رهایی‌بخش را مبتنی بر رابطه‌ای دوسویه و دیالوگ-محور می‌داند

فریره طی سالیان‌ طولانی از طریقِ پژوهشِ انضمامی و در پیوند مستمر با زاغه‌نشینان و کارگران و محروم‌ترین اقشار جامعه، به نزدیک‌ترین وجهی با مقولهٔ آگاهی طبقاتی، عوامل تحریف‌گر و محدود‌کنندهٔ آن و شیوه‌های بدیل تغییر و ارتقای آن (با مشارکت فعال کارگران و به‌حاشیه‌ رانده‌شدگان) درگیر بود.

جزوه حاضر به بررسی اندیشه های این دانشمند بزرگ تعلیم و تربیت ستمدیدگان پرداخته:


دانلود جزوه:

آموزش رهایی بخش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۰۰
Bakhshi and sabagh
دوشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۴۶ ق.ظ

اگزیستانسیالیسم

در فلسفه آموزش و پرورش و البته سایر حوزه های علوم تربیتی همیشه پای مکاتب فلسفی به عنوان موضوع مهمی در همه ابعاد مطرح است. قصد داریم که به معرفی و تحلیل مکاتب فلسفی موثر در زمینه آموزش و پرورش بپردازیم و از آثار اندیشمندان این مکاتب نمونه هایی تحلیل نماییم. قبلا به معرفی و تحلیل مکتب ایده آلیسم به سردمداری افلاطون و تحلیل کتاب جمهوری پرداخته بودیم که در لینک زیر می توانید مشاهده نمایید:

ایده آلیسم/ جمهوری افلاطون

اگزیستانسالیسم:

اگزیستانس(existence) به معنی وجود است. اولین بار، سورن کیرکگارد فیلسوف دانمارکی، این کلمه را به معنای وجود واقعی انسان به کار برد. وجود انسان به عنوان یک موجود خودآگاه؛ یعنی موجودی که از خودش به طور روشن و بی واسطه آگاه است.
مکتب اگزیستانسیالیسم یا مکتب اصالت وجود که یکی از مکاتب فلسفی است، چنین انسانی را مبداء فلسفه قرار می دهد.

وجه تسمیه این مکتب، این است که بنابر نظر فلاسفه اگزیستانس وجود و هستی هر چیز، بالاتر و متعالی تر از ماهیت و چیستی آن چیز می باشد. همه ما حقیقتا با وجود اشیا سر و کار داریم و اگر درست توجه کنیم، خود را غوطه ور در وجود جهان و موجودات آن می یابیم. بنابراین اصالت با وجود می باشد. (اگزیستانسیالیسم یعنی مکتب اصالت وجود.)

این فلسفه توسط سورن کیرکگارد در قرن نوزدهم به وجود آمد. او با بعضی از سنت های فلسفی که در زمانش رواج داشت، مخالفت نشان داد؛ زیرا عقیده اش این بود که این فلسفه ها چه راست باشند و چه دروغ، ارتباطی با مسائلی که انسان عملا در زندگی با آن ها روبرو است، ندارند.

فلسفه و مکتب اگزیستانسیالیسم یا اصالت بشر


در عوض، مسائل واقعی فلسفی چنین مسائلی هستند:

مقصود اصلی حیات انسان چیست؟ به هستی انسان چه معنایی می توان داد؟ غایت و هدف رویدادهای انسانی؛ انسانی که دلتنگ، پوچ و بی معنی است، چیست؟
او گفت: پرسش اساسی، معنای وجود می باشد. یعنی این سوال که حقیقت وجود چیست؟

اما این پرسش نزد عقل بی معناست؛ زیرا عقل از راهیابی به معنای آن ناتوان است. کیرکگارد نتیجه گرفت:

پرسش درباره چیستی انسانیت، زندگی و جهان، پرسش هایی است که همه با آن دست به گریبانند، با این وجود عقل و فلسفه سنتی، هیچ پاسخی نمی تواند به آن ها بدهد.
بنابراین، انسان نمی تواند از راه عقل به شناخت یقینی برسد.
تجربه حسی و آگاهی تاریخی ما همواره دستخوش تغییر است. انسان بودن یعنی زیستن در مخمصه ای همراه با ترس و اضطراب. به طور کلی بخشی از وجود انسان، حیوانی و پاره ای عقلانی است و این تعارض، حل شدنی نیست.
پس نتیجه می گیریم که عقل نمی تواند راهنمای ما باشد؛ بلکه تنها راه نجات انسان از جهل این است که وضع و حالت غم انگیزی را که در آن گرفتار است، بشناسد و سپس با اطاعت محض، یعنی نه به وسیله عقل و منطق، بلکه با نور ایمان از این وضعیت و جهل خارج گردد.

اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر// ژان پل سارتر

سارتر در این کتاب مفاهیم فلسفی از دیدگاه اگزیستانسیالیسم را بررسی کرده است. وجود انسان طبق اگزیستانسیاسم سارتر مقدم بر ماهیت او می باشد. انسان پیش از آنکه تعریف آن به وسیلهٔ مفهومی ممکن باشد وجود دارد. این کتاب خلاصه ای است از دیدگاه و سیستم فلسفی ژان پل سارتر در مورد اگزیستانسیالیسم و وجود انسان و ماهیت او.

اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر

در ابتدا سارتر به کسانی که فلسفه اگزیستانسیالیسم را فلسفه یاس و بدبینی و جدایی و تنهایی می دانند و دلیل می آورندکه به طور مثال قهرمانهای رمانهای نویسندگان اگزیستانسیالیست دچار ویژگی های فوقند چنین پاسخ میدهد:
شعار فلسفه اگزیستانسیالیست نشان دادن بدیها به منظور دگرگون کردن آنهاست. در پاسخ آنهایی که این فلسفه را به سبب انکار واجب الوجود خالی از ارزشها دانسته و آن را عبث و پوچ می پندارند چنین پاسخ میدهد:

ارزش چیزی نیست جز معنایی که شما برای آن بر میگزینید.انسان هیچ است به جز آنچه خود می سازد. در مورد بحث ها و جدل های که بین خدا باوران و خدا ناباوران بر سر اثبات واجب الوجود در می گیرد سخن پر مغز زیر را بیان می دارد: مسئله اساسی بودن واجب الوجود نیست،مهم آن است که بشر باید خود شخصا را باز یابد و یقین کند که هیچ چیز نمی تواند او را از خود رهایی دهد حتی اگر دلیلی بیابد که بودن واجب الوجود بر او ثابت گردد.

دانلود کتاب:

اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۰۸:۴۶
Bakhshi and sabagh